تورم به معنای “کاهش قدرت خرید ارز یا دارایی” یا این واقعیت است که “بیشتر ارزها یا دارایی ها معمولاً ارزش خود را با گذشت زمان از دست می دهند.” ارزهای سنتی (فیات) غالب به طور مداوم قدرت خرید خود را از دست می دهند ، به این دلیل که بانک های مرکزی آنها را بدون هیچ گونه محدودیتی در فراموشی چاپ می کنند. این بدان معناست که همین مقدار پول امروزه می تواند کمتر از قبل خرید کند ، و در صورت پیش بینی ، در آینده حتی کمتر هم می توان خرید. همه سیستم های مالی پدیده تورم را در نظر می گیرند. ارزهای رمزنگاری شده که عمدتاً دارایی های مالی هستند نیز مفهوم مشابهی از تورم دارند. پس از خواندن این مقاله ، ما می خواهیم خوانندگان ما بهتر درک کنند که چرا تورم – یا بهتر بگوییم افزایش عرضه پولی – در هر دو اقتصاد سنتی و مبتنی بر رمز ، به اصطلاح “توکنومیک” ضروری است. 

تورم چیست?

تورم به عنوان رشد عرضه پول منهای رشد ارزش کل کالاها و خدمات در یک اقتصاد تعریف می شود. می توانید به روش زیر به آن فکر کنید:

تورم در ارزهای رمزپایه

تصور کنید که بودجه محدودی دارید. فرض کنید دانشجو هستید و بودجه روزانه شما برای غذا 10 دلار است. ساعت 4 عصر است و شما بعد از دانشگاه راهی خانه هستید. شما گرسنه هستید و 9 دلار هم خرج کرده اید. فقط 1 دلار باقی مانده است که می توانید امروز آن را خرج کنید. خوشبختانه یک مکان ارزان قیمت پیتزا در راه خانه وجود دارد و شما می توانید یک برش پیتزا را فقط با یک دلار در آنجا بخرید! اما اگر هفته بعد از بروز تورم در همان وضعیت باشید ، آیا توانایی یا تمایل شما برای خرید همان قطعه پیتزا تغییر می کند؟?

تورم در ارزهای رمزپایه

پس از تورم ، این 1 دلار دیگر در راه خانه ارزش چندانی ندارد زیرا قیمت پیتزا به 1.50 دلار رسیده است. همین دلار هم اکنون می تواند کمتر از قبل خرید کند. دوست من برای تو پیتزا ندارد!

طرف تلنگر: مارپیچ تورمی

با کاهش قدرت خرید شما بر اساس درآمد فعلی ، بدنبال افزایش درآمد خود خواهید بود. پس از افزایش قیمت مصرف کننده ، معمولاً شاهد رشد دستمزدها هستید. با این حال ، این می تواند منجر به یک حلقه شود ، زیرا افزایش دستمزد می تواند هزینه های مصرف کننده و همچنین هزینه های تولید را افزایش دهد ، که به نوبه خود می تواند منجر به افزایش قیمت شود. این به عنوان مارپیچ تورمی شناخته می شود.

تورم در ارزهای رمزپایه

اگرچه ممکن است به نظر برسد که جلوگیری از مارپیچ تورمی آسان است ، اما هدف گذاری تورم در واقع یک فرآیند نادرست و غیرمستقیم است که در معرض عدم اطمینان است.

در اقتصادهای سنتی ، بانک های مرکزی مسئول افزایش یا کاهش عرضه پول هستند – این می تواند به عنوان “چاپ” یا “سوزاندن” پول تلقی شود ، اگرچه این در واقع به عهده خزانه داری است. هدف بانکهای مرکزی اطمینان از ثبات مالی است. در بیشتر موارد ، این امر از طریق قدرت آنها در ایجاد ثبات در تورم با نرخ های تعیین شده تعیین می شود. دو روش اصلی وجود دارد که بانکهای مرکزی تورم را هدف قرار می دهند: 1) خرید یا فروش دارایی و 2) تنظیم نرخ بهره – به ترکیب اقدامات بانکهای مرکزی سیاست پولی گفته می شود.

متأسفانه ، این ابزارها تأثیر محدودی بر قیمت و نرخ بهره دارند. توانایی سیاست های بانک مرکزی برای تأثیرگذاری بر تورم به عنوان مکانیسم انتقال شناخته می شود که با تاخیرهای زمانی متغیر و نامشخص مشخص می شود. بنابراین ، آن است پیش بینی دشوار است تأثیر دقیق اقدامات سیاست های پولی بر اقتصاد و سطح قیمت ها.

نتایج مثبت رشد حجم پول چیست؟?

توجه به این نکته ضروری است که اگر اقتصاد با افزایش متناظر با هزینه کالاها و خدمات مواجه شود ، رشد عرضه پول لزوماً منجر به تورم نخواهد شد. در واقع ، می توان ادعا كرد كه یك اقتصاد مولد و مرفه برای تسهیل آن نیاز به رشد حجم پول دارد. اگرچه چنین سیستمی با گذشت زمان ممکن است از تولید بیشتری برخوردار شود ، اما به دلیل چرخه بدهی (نوسانات چرخه کسب و کار) و مشکلات در هدف گیری تورم ، دچار بی ثباتی مالی می شود.

تورم در ارزهای رمزپایه

با وجود این مانع ، اکثریت قریب به اتفاق کشورها هدف گذاری تورم را تا حدی مشخص می کنند. این مزایای متعددی برای بانکهای مرکزی و دولتها دارد زیرا باعث کاهش هزینه بدهی در طول زمان و انعطاف پذیری سیاست های پولی می شود. شاید حتی مهمتر از آن ، رشد عرضه پول سرمایه گذاری در رشد بهره وری را در کوتاه مدت تشویق می کند.

تصور کنید که ایده خوبی برای یک شرکت جدید دارید. اگر حجم پول ثابت باشد و شغل خوبی داشته باشید ، انگیزه بسیار کمی برای ریسک و ایجاد یک شرکت را دارید. با این حال ، با رشد حجم پول (سریعتر از افزایش قیمت ها و دستمزد) ، انگیزه بیشتری برای سرمایه گذاری در ایده خود دارید ، زیرا می دانید که در آینده ، این می تواند درآمد بیشتری از درآمد فعلی شما داشته باشد.

در همان زمان ، با رشد حجم پول ، نرخ واقعی بهره کاهش می یابد. این منجر به تمایل سرمایه گذاران برای بازده بالاتر از پروژه های پرخطر می شود. افزایش سرمایه گذاری در ایده های امیدوارکننده امروز منجر به افزایش بهره وری اقتصادی بلند مدت می شود.

چگونه رشد عرضه رمز می تواند از رشد اقتصاد مبتنی بر رمز حمایت کند?

همانطور که عرضه پول در حال رشد از بهره وری و رشد اقتصادهای سنتی حمایت می کند ، اقتصاد مبتنی بر رمز تولید و رشد نیز برای حمایت از آن نیاز به عرضه رو به رشد دارد. رشد روزافزون توکن ها انگیزه هایی برای مصرف بیشتر و سرمایه گذاری در شبکه ها ایجاد کرده و منجر به افزایش بهره وری و ارزش در این اقتصاد در طولانی مدت می شود.

علاوه بر این ، افزایش رشد توکن ها ، هنگامی که برای پرداخت و امنیت شبکه استفاده می شود ، از رشد اقتصاد مبتنی بر رمز پشتیبانی می کند. این اجازه می دهد تا شبکه به حداکثر مقدار خود برسد.

بیایید نگاهی به مثال شبکه ای بیندازیم که به اعتبارسنج های تراکنش پاداش می دهد. برای دستیابی به سطح بهینه بار تراکنش (بالاترین ارزش اقتصاد) ، هم هزینه ها و هم رشد فزاینده توکن ها باید استفاده شود به عنوان پاداش برای امنیت شبکه. این به این معنی است که اعتبارسنج ها برای بررسی معاملات از کاربران هزینه دریافت می کنند – و همچنین با افزایش عرضه توکن پاداش می گیرند. اگر فقط هزینه برای پرداخت معاملات استفاده می شد ، سیستم به مقدار تعادل کمتری می رسید و برای این پرداخت امنیتی متحمل خسارات جبران ناپذیری می شود. وقتی این پرداخت امنیتی هم با هزینه کمیسیون و هم با افزایش عرضه رمز انجام می شود ، تعادل مطلوب تری حاصل می شود.

نگاهی به این موارد اساسی بیاندازید مدل, این فقط آغاز کار است ، اما امیدوارم که به شما این امکان را بدهد که ببینید چگونه تنظیم ورودی ها بر ارزش اقتصاد و همچنین انگیزه های اعتبارسنج ها تأثیر می گذارد.

تورم در ارزهای رمزپایه

با توزیع تعداد روزافزون توکن ها بین اعتبار سنج ها ، مشوق های اضافی برای سرمایه گذاری این توکن ها در شبکه ایجاد می شود. انگیزه بیشتری برای افزایش سهم وجود دارد تا درآمد بالقوه افزایش یابد. نتیجه این امر حاشیه امنیت بیشتر و سطح بالاتر بار تراکنش در شبکه است.

چه مزایا و آسیب پذیری های دیگری می تواند عرضه رو به رشد توکن ها را به همراه داشته باشد?

روش های مختلفی برای اجرای موثر عرضه روزافزون توکن در اقتصاد مبتنی بر رمز وجود دارد. تعداد مطلوب برای یک شبکه خاص به ویژگی های این سیستم بستگی دارد. برخی از متغیرهای مهم در نظر گرفته شده عبارتند از:

  • چه نوع کارهایی برای این سیستم مهم است?
  • چه کسی واجد شرایط دریافت توکن های تازه ضرب شده است؟ چگونه کار آنها برای شبکه ارزش دارد?
  • چند درصد از نشانه ها باید برای پرداخت شغل استفاده شود?
  • نرخ رشد عرضه بهینه چقدر است?

استفاده از مدل های ارائه شده در این مقاله برای درک نه تنها تأثیر این متغیرها بر اقتصاد بلکه آسیب پذیری های بالقوه می تواند بسیار آموزنده باشد. به عنوان مثال ، تعیین اینکه آیا یک شبکه باید به شدت در امنیت سرمایه گذاری کند یا خیر. در غیر این صورت ، به یک حق بیمه غیرضروری تبدیل می شود که می توانست در جای دیگری هزینه شود. برای اثرگذاری ، یک منبع رو به رشد باید مستقیماً هزینه امنیت را بپردازد ، به عنوان مثال ، برای همه افراد موجود در شبکه به صورت سود سهام – بدون توجه به اینکه چه کسی کار تأمین امنیت شبکه را انجام می دهد -.

در حالی که مدل ها و شبیه سازی ها بخشی مهم از فرایند طراحی هستند ، برخی از موارد در عمل آموخته می شوند. در حال حاضر مشخص نیست که تعادل مطلوب پاداش ها و هزینه های معاملات چقدر خواهد بود. نرخ تورم مطلوب برای این انواع مختلف اقتصادی هنوز کشف نشده است. بهترین شیوه ها حکم می کند قبل از راه اندازی شبکه ، مدل ها و شبیه سازی هایی را برای مطالعه این پیامدها ایجاد کنید و ارزش واقعی آن در معرض خطر باشد. با این حال ، در سال های آینده ، ما می خواهیم چیزهای زیادی را از تمرین یاد بگیریم. در چه زمان هیجان انگیزی زندگی می کنیم!